Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (7607 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pis aller
U
اخرین چاره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pis aller
U
اخرین پناه چاره
Other Matches
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
closing date
U
اخرین روز اخرین فرصت
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
bell lap
U
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
remedy
U
چاره
remedies
U
چاره
remedied
U
چاره
remediless
U
بی چاره
resourc
U
چاره
alternative
U
چاره
makeshift
U
چاره
alternatives
U
چاره
shiftless
U
بی چاره
remedying
U
چاره
recourse
U
چاره
remediable
U
چاره پذیر
unalterable
<adj.>
U
چاره نا پذیر
ineluctable
U
چاره ناپذیر
mitraille
U
چاره پاره
make do
U
چاره موقتی
solutions
U
چاره سازی
irretrievability
U
چاره ناپذیری
irremediableness
U
چاره ناپذیری
engrained
U
چاره ناپذیر
inevitability
U
چاره ناپذیری
an active remedy
U
چاره موثر
solution
U
چاره سازی
inevitable
U
چاره نا پذیر
It cant be helped.
U
چاره ای نیست
irremediable
U
چاره ناپذیر
stopgap
U
چاره موقت
stopgaps
U
چاره موقت
resourceful
U
چاره ساز
unavoidable
U
چاره ناپذیر
the remedy lies in this
U
چاره ان اینست
inescapable
U
چاره نا پذیر
unalienable
<adj.>
U
چاره نا پذیر
inevitable
<adj.>
U
چاره نا پذیر
indispensable
<adj.>
U
چاره نا پذیر
inalienable
<adj.>
U
چاره نا پذیر
absolute
<adj.>
U
چاره نا پذیر
dispensable
U
چاره پذیر غیرضروری
i had no a
U
چاره دیگری نداشتم
to seek a remedy for something
U
چاره جویی کردن
boot
U
اخراج چاره یافایده
indispensable
U
چاره نا پذیر ضروری
irredeemably
U
بطور چاره ناپذیر
remedial
U
چاره ساز شفابخش
To find a way out. To find a remedy.
U
چاره پیدا کردن
irremediably
U
بطور چاره ناپذیر
stop gap
U
وسیله یا چاره موقتی
indispensably
U
بطور چاره ناپذیر
To seak a remedy.
U
چاره جویی کردن
indispensability
U
چاره ناپذیری اقتضا
the only remedy is patience
U
چاره ان شکیبایی است
death is inevitable
U
مرگ حتمی یا چاره ناپذیراست
makeshift
U
چاره موقتی ادم رذل
What can one do about it?
U
چاره کدام است ( چیست ) ؟
final
U
اخرین
finals
U
اخرین
lastmentioned
U
اخرین
to the last
U
تا اخرین دم
last a
U
اخرین
bottommost
U
اخرین
afterthought
U
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
helps
U
مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
helped
U
مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
haematogen
U
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
help
U
مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
set point
U
اخرین امتیاز
reserve price
U
اخرین بها
parthian glance
U
اخرین نگاه
bitter end
U
اخرین پریشانی
stoppress
U
اخرین خبر
to the bitters end
U
تا اخرین دم یاحد
tag end
U
اخرین قسمت
the last two
U
اخرین دوتا
final price
U
اخرین قیمت
topnotch
U
اخرین نقطه
the very last drop
U
اخرین قطره
inextremis
U
در اخرین مرحله
final coordination line
U
اخرین خط هماهنگیها
upshot
U
اخرین شماره
deadlines
U
اخرین مهلت
last
U
اخرین اخیر
lasted
U
اخرین اخیر
lasts
U
اخرین اخیر
deadline
U
اخرین مهلت
match point
U
اخرین امتیاز
nightcaps
U
اخرین مسابقه
match points
U
اخرین امتیاز
nightcap
U
اخرین مسابقه
It just cant be helped .
U
کاریش نمی شود کرد ( چاره یی نیست )
to seek a remedy for something
U
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
up to date
U
حاوی اخرین اطلاعات
currents
U
فعلی اخرین اطلاعات
Halloween
U
اخرین شب ماه اکتبر
last but not least
U
اخرین ولی نه کمترین
current
U
فعلی اخرین اطلاعات
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
deadlines
U
سررسید اخرین فرصت
set point
U
اخرین امتیاز بازی
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
no wind position
U
اخرین محل هواپیما
up-to-date
U
حاوی اخرین اطلاعات
deadline
U
سررسید اخرین فرصت
ultimata
U
اخرین پیشنهاد قطعی
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
ultimatums
U
اخرین پیشنهاد قطعی
bell lap
U
اخرین دور مسابقه
up to date
U
مطابق اخرین طرز
ultimatum
U
اخرین پیشنهاد قطعی
afterthoughts
U
فکر کاهل چاره اندیشی برای کاری پس از کردن ان
He is incorrigible.
U
این آدم چاره اش نمی شود ( اصلاح پذیر نیست )
isaid in my last
U
در اخرین نامه خود گفتم
closing prices
U
اخرین قیمت معامله شده
rear point
U
اخرین قسمت عقب دار
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
her last was a son
U
اخرین بچهای که زایید پسربود
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
hallow een
U
شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
gun lap
U
شلیک اخرین دور مسابقه دو
i am nat my last shifts
U
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
faena
U
اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
thule
U
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
what is the latest
U
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
stretch runner
U
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
break ball
U
اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
autumn
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
home hole
U
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
autumns
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
telophase
U
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
last supper
U
اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
z
U
بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
previous spot
U
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
all the way
U
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
orphan
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore
U
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
fetch ahead
U
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
resuming
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
sweeper
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
dress rehearsal
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
chalks
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
currencies
U
داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency
U
داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
ameliorating
U
اصلاح کردن چاره کردن
ameliorates
U
اصلاح کردن چاره کردن
ameliorated
U
اصلاح کردن چاره کردن
ameliorate
U
اصلاح کردن چاره کردن
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
terminal port
U
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
Recent search history
Forum search
0
اخرین شانس
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com